سیره اهل بیت (ع) در ایجاد وحدت میان مسلمانان (2)
برای ایجاد وحدت میان مسلمانان، محورهایی وجود دارد که از آنها به عنوان عوامل مشترک اتحاد میان فِرق و مذاهب اسلامی یاد می شود:
الف) ایمان به وحدانیت خدا و پرستش او.
ب) ایمان به رسولان الهی و به خصوص ایمان به خاتمیت پیامبر(ص).
ج) باور به معاد و روز رستاخیز.
د) اشتراک در کتاب آسمانی قرآن کریم و باور به حقانیت و صدق گفتار او.
هـ) اشتراک در بسیاری از اعمال عبادی؛ از قبیل نماز، روزه، حج، زکات و...
در پست قبلی مرتبط با این مطلب به دو مورد از سیره اهل بیت(ع) در ایجاد وحدت میان مسلمانان پرداخته بودیم و در این مطلب نیز به چند مورد دیگر می پردازیم:
3. تأکید بر همزیستی مسالمت آمیز و مدارا با اهل سنت و سایر فرق اسلامی
وظیفه شرعی شیعیان در تعامل با برادران اهل سنت چیست؟ آیا باید با آنها
جنگید؟ به عقاید یا مقدسات آنان اهانت کرد؟ یا راه دیگری وجود دارد که اهل
بیت: برای شیعیان تبیین کرده اند؟ همواره در بین شیعیان و اهل سنت افراد
تندرویی وجود داشته اند که بر آتش درگیری مذهبی دمیده اند. در نقطه مقابل،
شیعیان و اهل سنتِ معتقد به همزیستی مسالمت آمیز نیز در طول تاریخ کم نبوده
اند. به همین جهت هم معاویه بن وهب ناظر به این پدیده اجتماعی از امام
صادق7 می پرسد:
«شایسته است در ارتباط بین خود و قوممان و همچنین در
ارتباط با مردم دیگر که بر اعتقاد ما باور ندارند، چگونه رفتار کنیم؟»
(کلینی، 1407، ج2، ص636).
پرسش معاویه بن وهب دو بخش دارد: 1. شیوه
رفتار شیعیان با یکدیگر 2. شیوه رفتار و تعامل آنان با اهل سنت، اما امام7
در پاسخ، تفکیک نکرده و هر دو پرسش را یک پاسخ داده اند؛ یعنی نسبت به
شیعیان و اهل سنت، هر دو باید این رفتار اجتماعی را داشته باشید.
واژه
«خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاس» را به کار برده اند؛ «خلطائنا»؛ یعنی این
که زندگی آنها با ما آمیختگی اجتماعی دارد. ما در جامعه ای زندگی می کنیم
که همسایه، دوست، همکلاسی، همکار و حتی بعضی فامیل دور و نزدیک شیعه
نیستند. باید چه کنیم؟ در این روایت به قرینه اینکه فرمود: «مِمَّنْ
لَیْسُوا عَلى أَمْرِنَا»؛ یعنی کسانی که ولایت اهل بیت را قبول ندارند
این معنا روشن تر می شود.
و فرمودند: «نگاه کنید به امامانی که از
آنان پیروی می کنید.»؛ «قَالَ: تَنْظُرُونَ إِلى أَئِمَّتِکُمُ
الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ...»؛ «هرکاری که آنها می کنند شما هم
همان کار را انجام دهید.»؛ «فَتَصْنَعُونَ مَا یَصْنَعُون».
در اینجا
امام صادق(ع) قسم میخورند تا تأکید کنند و شک شیعیانش هم برطرف شود:
«فَوَ الله إِنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُم»؛ «به خدا قسم اهل بیت:
از مریضان سایر مذاهب عیادت میکنند.»؛ «وَ یَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُم»؛
«در تشییع جنازه های آنها حاضر می شوند.» «وَ یُقِیمُونَ الشَّهَادَه
لَهُمْ وَ عَلَیْهِم»؛ «در دادگاه به نفع یا علیه آنها شهادت میدهند.»
«وَ یُؤَدُّونَ الْأَمَانَه إِلَیْهِم»؛ «و امانت را به آنها بر
میگردانند.» (کلینی، 1407ق.، ج2، ص636).
برخی اصطلاحات به دلیل
شرایط سخت امنیتی و سیاسی، در روایات اهل بیت: به شکل کنایه به کار برده
میشده تا در نقل، حساسیت برانگیز نباشد. این هم خود ظرافت و دقت اهل بیت: و
وحدت گرایی ایشان را حتی در گفتار و نقل حدیث میرساند.
4. دعوت و تأکید بر وحدت در جامعه اسلامی
در این بخش به سیره امام رضا(ع) اشاره میکنیم؛ مبانی نظری و محورهای
وحدت اجتماعی در سیره امام رضا7 با مطالعه در تعالیم اعتقادی و رفتاری آن
حضرت روشن میشود که هر چند ایشان موفق به تشکیل حکومت نشدند، اما اداره
امور جامعه بر مبنای و حدت و نیز نگاهی همراه با رحمت به غیر مسلمانان و
نزدیک نمودن آنان به یکدیگر را جزو اساسی ترین برنامه های یک حکومت مطلوب و
موفق میدانستند. از نگاه امام رضا: چون انسان موجودی اجتماعی است که در
جامعه زندگی میکند، لذا برای تحقق اهداف خود نیازمند برقراری ارتباط با
سایر افراد است تا بتواند در ورای این برقراری ارتباط، به نتایج مطلوب مورد
انتظار خویش برسد و این امر جز با وحدت و نزدیکی و ایجاد همدلی و یکرنگی
تحقق نخواهد یافت. آن حضرت با استناد به کلام امام صادق: به یاران خویش
توصیه میفرماید:
«از تشتّت و تفرقه و جدایی بپرهیزید؛ زیرا موجب هدر
رفتن همت و کم شدن ارزش و پایین آمدن قدر و منزلت شما شود...» (مجلسی،
1414، ج15، ص53).
ایشان در جای دیگر جدایی از اجتماع مسلمانان و به
تعبیری خروج از وحدت اجتماعی را به نوعی بیرون شدن از دایره مسلمانی و
بازگشت به جاهلیت دانسته و با تکیه بر کلام حضرت رسول(ص) فرمودند:
«آنکه از جماعت مسلمانان جدایی جوید، بند اسلام را از گردن نهاده است
و مرگی جاهلانه خواهد داشت.» (مجلسی، 1414، ج26، ص67).
از نظر امام رضا(ع) مقصود از وحدت اجتماعی گرد آمدن صاحبان سلیقهها و
روشهای گوناگون بر محور اسلام با رعایت اصل عملی احترام به عقاید و آرای
دیگران و به تعبیر دیگر وحدت بین مسلمین و تقریب مذاهب اسلامی بر اساس اصول
مسلم و مشترک اسلامی و اتخاذ موضع عملی واحد جهت تحقق اهداف و مصالح عالیه
امت اسلامی و موضع گیری واحد در برابر دشمنان اسلام و نیز تحمل سلیقه ها و
ذوق ها و برخورد های مختلف است.
5. توهین نکردن به مقدسات دیگران و خوش رفتاری
یکی از روشهای ایجاد وحدت، محبت و جذب دیگران به خود و داشتن ارتباط
مؤثر، خوش زبانی است. قرآن مجید مؤمنان را به خوش سخنی سفارش میکند و
تذکر می دهد که بد زبانی اخلاقی شیطانی است که باعث تفرقه و جدایی
میشود:
«به بندگانم بگو: سخنی بگویند که بهترین باشد! چرا که (شیطان
بوسیله سخنان ناموزون)، میان آنها فتنه و فساد میکند همیشه شیطان دشمن
آشکاری برای انسان بوده است!» (اسراء: 53).
«و به مردم نیک بگویید.» [3] (بقره: 83).
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه میفرماید:
«خداوند به انسانی که بسیار لعن و نفرین میکند و طعنه زده، سخنان زشت بر
زبان می آورد دشمن می دارد. سخنی را به مردم بگویید که دوست دارید مردم
آن سخن را به شما بگویند.» (فیض کاشانی، 1425، ج1، ص638).
قرآنکریم به طور صریح توهین به پیروان ادیان و مذاهب دیگر را ممنوع دانسته است:
«(به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها
(نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند.» [4] (انعام: 108)
به
حکم این آیه شریفه توهین کردن به عقاید دیگران هر چند باطل باشد راه صحیحی
نیست. علی 7 به بعضی از اصحاب خود که به مخالفین دشنام میدادند سفارش
میکند:
من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید، اما اگر کردارشان را
تعریف، و حالات آنان را باز گو میکردید به سخن راست نزدیکتر، و عذر
پذیرتر بود.» [5] (هاشمی خویی، 1400، ج 13، ص 82).
خوارج یکی از
سرسخت ترین گروه دینی مخالف امام علی7 بودند، اما بنا به فرمایش امام
باقر: آن حضرت هیچ گاه آنان را به کفر، شرک و نفاق متهم نکرد، بلکه فرمود:
«هُمْ إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَیْنَا» (حمیری، 1413، ص94).
6. تحمل عقاید دیگران و عدم تکفیر مخالفین
انسانها بر اساس نگرش هایی که دارند عمل می کنند و برای خود به یک
عقیده ای متمایل می شوند و از آن دفاع می کنند. همه اعمال و رفتار انسان
برطبق عقیده است؛ خواه درست باشد یا غلط. خداوند در قرآنکریم میفرماید:
و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را
بشنود (و در آن بیندیشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا که آنها
گروهی ناآگاهند!» [6] (توبه: 6).
زراره یکی از شاگردان برجسته امام
باقر و امام صادق(ع) است. او انسانها را از جهت دینی به دو گروه کافر و
مؤمن تقسیم کرده و از تقسیم مسلمانان به خودی
و غیرخودی سخن به میان
میآورد. اما امام صادق: با اشاره به گونههای دیگری از مردم؛ مانند
«مستضعفان فکری» و «اهل اعراف» که بر اساس آموزه قرآن واسطه بین ایمان و
کفرند، دیدگاه وی را رد کرد و این انحصار را مردود اعلام نمود. جالب توجه
این که امام7 تنگ نظری و افراط زراره در تعمیم کفر به تمامی جاهلان و
منکران امامت را ناشی از جوانی و جهل و کینه وی نسبت به مخالفان دانسته و
یادآوری میکند که:
«اِن کَبَرتَ رَجَعتَ وَ تَحَلَّلت عَنکَ عُقدک» (بحرانی، 1374، ج2، ص5489)،
هیچگاه از امامان شیعه شنیده نشدکه بگویند: کسی که امامت ما را قائل نیست
از دین خارج است. بیشتر روایاتی که درباره عقیده به ولایت اهل بیت(علیهم
السلام) است، مربوط به مسأله محبت اهل بیت(علهم السلام) است، آن هم در
مقابل بنی امیه و برخی از خوارج که دشمن واقعی اهل بیت بودند.
در زمان
امام مجتبی تا امام سجاد، دشمنانِ امیر مؤمنان فعال بودند و تبلیغات آنان
شیوع داشت. در مقابل این تبلیغات ائمه: این حرف ها را میگفتند و عمده
نظر آنان به مخالفان (دشمنان) اهل بیت بود. پر واضح است که ماهیت اسلام،
چیزی جز گواهی دادن به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر و اعتقاد به معاد
نیست و غیر از این امور، هیچ چیز دیگر، از جمله اعتقاد به ولایت ائمه:، در
ماهیت اسلام دخالت ندارند. بنابراین، امامت از اصول مذهب است، نه دین
(موسوی خمینی، ج3، ص327).
در روایتی، به نقل از هاشم بن برید، امام
صادق7 از دیدگاه برخی از اصحاب برجسته خود مبنی بر تکفیر مخالفان امامت
ائمه تعجب کرده و ضمن ردّ باور آنها به آنان هشدار میدهدکه:
«بسیار بد است برای شما چیزی را که از ما نشنیده اید، از پیش خود بگویید.» (کلینی، 1407، ج2، ص399)
آنچه از روایات به دست میآید این است که در سیره اهل بیت: تکفیر
مخالفین (اهل سنت) جایی ندارد و بلکه ائمه: اصحاب و شیعیان خود را از این
امر ناپسند برحذر می داشتند.
امام موسی صدر که پیش از پیروزی انقلاب
اسلامی در ایران، رهبری و زعامت شیعیان لبنان را بر عهده داشت و یک متفکر
اجتماعی شیعی است و در سفرهایی به کشورهای شمال آفریقا، طرحی نو جهت همفکری
مراکز اسلامی مصر، الجزایر و مغرب با حوزههای علمیه شیعه لبنان در انداخت
و نیز اولین دور سلسله گفتگوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو
دین، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه انداخت و از سال 1347 به
عضویت مرکز اسلامشناسی استراسبورگ در آمد، دو راهکار اساسی جهت ایجاد وحدت
مطرح می کند:
1. وحدت فقهی
2. کوششهای مشترک
«وحدت فقهی در نظر امام موسی صدر این نیست که اختلاف فتوا در میان فقها
و اندیشمندان اسلامی وجود نداشته باشد. اختلاف در فضای نظری، به سیر
تکاملی فقه می افزاید. به پویایی آن کمک می کند و مایه حرکت مجتهد و
شکوفایی اجتهاد می گردد. بنابراین، اختلاف بینش ها تا زمانی که در مرحله
نظریه ای علمی قرار دارد، مایه خیر و برکت است، اما آنگاه که این نظریه ها
بخواهد به فتوا و حکم قابل عمل در جامعه تبدیل شود و در قیافه شعائر دینی
بروز کند، اگر به طور واحد، هماهنگ و یکپارچه نباشد، ناخواسته منشأ چند
دستگی، تفرقه و بدبینی خواهد شد که لازم است از آن پرهیز شود.» (پگاه حوزه،
1386، شماره 207، ص47).
تعبیر امام موسی صدر از کوشش های مشترک،
همان بسیج نیروهای مشترک است که در جهت تحقق هدفهای گوناگون تلاش می کند و
راهی است که خود به خود دست آورد وحدت جویانه به دنبال دارد. کوشش های
مشترک به تلاقی دو عامل و دو همرزم در یک میدان که در نتیجه، حس اعتماد
گسترش می یابد و دلها به آرامش میرسد و یکی از مظاهر وحدت عقیده و
عواطف، خود مینماید. (اباذری، 1381، ص277).
سپس به بیان چند مثال در
ذیل «کوشش های مشترک» می پردازد که می تواند به عنوان راهکارهای علمی و
عینی در خصوص وحدت در میان امت اسلام مطرح گردد. یکی از مهمترین این مثال
ها «هدف های شرعی» است؛ مانند یکی کردن اعیاد و شعائر دینی و شکل پاره ای
عبادات چون «اذان، نماز جماعت و...» مثلا می توان این پیشنهاد را بررسی
کرد که در رویت هلال به طریق نوین علمی و تعیین زاویه دید هلال در افق تکیه
کنیم و روز عید را با دقت علمی مشخص کنیم تا همه مسلمانان در یک روز عید
داشته باشند و در بسیاری دشواری ها صرفه جویی شود... و نیز می توان شکلی
از اذان را که برای همگان مورد قبول باشد بررسی نمود. (اباذری، 1381،
ص277).
نتیجه گیری:
وحدت یکی از آموزه های مهم قرآن کریم و
از سفارش های مؤکد پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت: است. ائمه با سیره عملی و
کلمات روشن بخش خود، همواره امت اسلامی را به اتحاد و پیوستگی و دوری از
تفرقه و پراکندگی دعوت نموده اند. اسلام هرگونه مرز بندی اعتقادی، سیاسی و
فکری را درون جامعه نفی مینماید. مسلمانان جهان با تمسک به مشترکات؛ از
قبیل (قرآن، پیامبر، قبله و...) میتوانند زندگی مسالمت آمیز داشته باشند و
با توجه به مسائل اشتراکی، به اهداف جامعه اسلامی برسند. در سیره اهل بیت:
بحث وحدت مسلمین به طور ملموس واضح است که همواره مسلمانان را به دوری از
اختلاف توصیه کرده و بر اتحاد مسلمین تأکید داشته اند. به لحاظ شرایط سیاسی
و اجتماعی متفاوتی که ائمه: با آن مواجه بودند، تاکتیک ها و روش های آنان
هم متفاوت بود و بر اساس موقعیت ها و مصالح نظام و حفظ اساس اسلام در پی
ایجاد وحدت بوده اند
و با محور قرار دادن مشترکات بین مسلمانان در
گفتار و رفتار و عمل، بحث وحدت را مطرح مینمودند و در حقیقت اخلاق عملی
خود را در ایجاد وحدت به پیروان خود نشان دادند تا به عنوان الگوی تمام
عیار در همه زمینه ها پیروان ائمه: از ایشان تأسی بجویندو سیره آن
بزرگواران را سر لوحه زندگی اجتماعی خود قرار دهند.